آنا آواز ذرت ها را که شبیه صدای خش دار و گرفته پدربزرگ است دوست دارد. بابابزرگ از دنیا می رود و آنا به یاد می آورد به بابابزرگ قول داده دانه های ذرتی را که از مزرعه آورده اند دوباره بکارد. اما ...